با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Petition

pəˈtɪʃn pəˈtɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    petitioned
  • شکل سوم:

    petitioned
  • سوم‌شخص مفرد:

    petitions
  • وجه وصفی حال:

    petitioning
  • شکل جمع:

    petitions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive countable C1
دادخواست، عرض‌حال، عریضه، تظلم، دادخواهی کردن، درخواست کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a petition for a hearing
- درخواست رسیدگی در دادگاه
- Will you sign our petition against cruelty to animals?
- آیا عرض‌حال ما را علیه ظلم به حیوانات امضا خواهی کرد؟
- to grant a petition
- خواهش رسمی را برآوردن
- He petitioned to have his job changed.
- درخواست کرد که شغل او عوض شود.
- Citizens have the right to petition the government.
- شهروندان حق دارند از دولت دادخواهی کنند.
- to petition for a divorce
- درخواست طلاق دادن
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد petition

  1. noun appeal, plea
    Synonyms: address, application, entreaty, imploration, imprecation, invocation, memorial, prayer, request, round robin, solicitation, suit, supplication
  2. verb plead, appeal for
    Synonyms: adjure, ask, beg, beseech, call upon, entreat, impetrate, implore, pray, press, put in for, request, seek, solicit, sue, supplicate, urge

ارجاع به لغت petition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «petition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/petition

لغات نزدیک petition

پیشنهاد بهبود معانی