آخرین به‌روزرسانی:

Implore

ɪmˈplɔːr ɪmˈplɔː

گذشته‌ی ساده:

implored

شکل سوم:

implored

سوم‌شخص مفرد:

implores

وجه وصفی حال:

imploring

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

عاجزانه درخواست کردن، التماس کردن، ملتمسانه طلب کردن، استدعا کردن، مصرانه خواستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The lawyer implored the jury to consider the defendant's difficult childhood.

وکیل از هیئت منصفه عاجزانه خواست تا دوران سخت کودکی متهم را در نظر بگیرند.

She implored her parents to let her go to the concert with her friends.

او از پدر و مادرش عاجزانه خواست که اجازه دهند با دوستانش به کنسرت برود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She implored them not to execute her son.

او به آن‌ها التماس کرد که پسرش را اعدام نکنند.

The desperate refugees implored the government for food and shelter.

پناهندگان ناامید از حکومت ملتمسانه طلب غذا و سرپناه کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد implore

  1. verb beg
    Synonyms:
    plead appeal entreat beseech pray solicit urge crave importune supplicate go on bended knee conjure
    Antonyms:
    answer
  1. verb to make an earnest or urgent request
    Synonyms:
    appeal beg beseech crave entreat plead pray sue supplicate conjure

ارجاع به لغت implore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «implore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/implore

لغات نزدیک implore

پیشنهاد بهبود معانی