گذشتهی ساده:
besoughtشکل سوم:
besoughtسومشخص مفرد:
beseechesوجه وصفی حال:
beseechingدرجستجوی چیزی بودن، التماس کردن، تقاضا کردن، استدعا کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They knelt, beseeching God to save their lives.
زانو زدند و به خدا تضرع کردند که جانشان را نجات دهد.
I beseech you to tell me.
استدعا میکنم به من بگویید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «beseech» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beseech