گذشتهی ساده:
adjuredشکل سوم:
adjuredسومشخص مفرد:
adjuresوجه وصفی حال:
adjuringسوگند دادن، قسم دادن، لابه کردن، تقاضا کردن، به اصرار تقاضا کردن(از)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher adjured the student to be late no more.
معلم به شاگرد تکلیف کرد که دیگر دیر نیاید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adjure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adjure