آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Importune

ˌɪmpərˈtuːn ˌɪmpəˈtjuːn

معنی importune | جمله با importune

verb - transitive

مصرانه خواستن، اصرار کردن به، عاجز کردن، سماجت کردن، ابرام کردن، مصرانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He importuned us to go to his house.

به ما اصرار کرد که به منزلش برویم.

She was arrested for importuning a man in the park.

به‌خاطر سعی در جلب‌ توجه، مردی در پارک دستگیر شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد importune

ارجاع به لغت importune

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «importune» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/importune

لغات نزدیک importune

پیشنهاد بهبود معانی