تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یکجا و ارزان فروختن
کل اجناس را فروختن، همهچیز را فروختن
نارو زدن، بد عهدی کردن، خیانت کردن
اموال شخص مقروض را فروختن (برای دادن به طلبکاران)
کلاه سر کسی گذاشتن، وعدهی پوچ دادن، در باغ سبز نشان دادن
1- خود فروشی کردن 2- (عامیانه) بازار خود را گرم کردن، از خود تعریف کردن
1- (سهام و اوراق بهادار و غیره) پیش از خرید فروختن، پیش از به دست آوری فروختن ( 2 (short sale- دست کم گرفتن، کمارزشتر از آنچه هست پنداشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sell» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sell