فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Sweet Talk

ˈswiːttɔːk swiːttɔːk
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): sweet-talk

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable informal
    زبان‌بازی، چرب‌زبانی، شیرین‌زبانی
    • - The salesman used his sweet talk to convince the customer to buy the expensive car.
    • - فروشنده از زبان‌بازی‌اش استفاده کرد تا مشتری را متقاعد کند که ماشین گران‌قیمت را بخرد.
    • - She was tired of his constant sweet talk.
    • - از چرب‌زبانی مداوم او خسته شده بود.
  • verb - transitive
    خر کردن، هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن، چرب‌زبانی کردن، زبان‌بازی کردن
    • - He sweet-talked his girlfriend.
    • - دوست‌دخترش رو خر کرد.
    • - The salesman tried to sweet-talk the customer.
    • - فروشنده سعی کرد هندوانه زیر بغل مشتری بگذارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sweet talk

  1. noun flattery for favor
    Synonyms: blandishment, blarney, cajolery, fair words, flattery, honeyed words, incense, insincere flattery, nobbling, smooth talk, snow job, soft soap, sweet nothings

ارجاع به لغت sweet talk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sweet talk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sweet-talk-2

لغات نزدیک sweet talk

پیشنهاد بهبود معانی