شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): sweet-talk
زبانبازی، چربزبانی، شیرینزبانی
The salesman used his sweet talk to convince the customer to buy the expensive car.
فروشنده از زبانبازیاش استفاده کرد تا مشتری را متقاعد کند که ماشین گرانقیمت را بخرد.
She was tired of his constant sweet talk.
از چربزبانی مداوم او خسته شده بود.
خر کردن، هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن، چربزبانی کردن، زبانبازی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He sweet-talked his girlfriend.
دوستدخترش رو خر کرد.
The salesman tried to sweet-talk the customer.
فروشنده سعی کرد هندوانه زیر بغل مشتری بگذارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sweet talk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sweet-talk-2