آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Blandishment

ˈblændɪʃmənt ˈblændɪʃmənt

شکل جمع:

blandishments

معنی blandishment | جمله با blandishment

noun plural formal

چرب‌زبانی، تعریف‌وتمجید، چاپلوسی، زبان‌بازی، تملق، اغوا، دلبری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The salesman’s blandishments made the customers feel special and persuaded them to buy.

چرب‌زبانی فروشنده باعث شد مشتریان احساس خاص بودن کنند و آن‌ها را به خرید ترغیب کرد.

Politicians often use blandishments to gain voters’ support.

سیاست‌مداران اغلب از زبان‌بازی برای جلب حمایت رأی‌دهندگان استفاده می‌کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We resisted the salesman's blandishments.

زبان چرب و نرم فروشنده در ما اثری نکرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد blandishment

  1. noun excessive, ingratiating praise
    Synonyms:
    flattery adulation blandishments cajolery soft soap oil incense blarney slaver palaver importunateness
  1. noun the act of urging by means of teasing or flattery
    Synonyms:
    wheedling

سوال‌های رایج blandishment

شکل جمع blandishment چی میشه؟

شکل جمع blandishment در زبان انگلیسی blandishments است.

ارجاع به لغت blandishment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blandishment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blandishment

لغات نزدیک blandishment

پیشنهاد بهبود معانی