کشتی حامل بردگان، بردهفروش، تاجر برده، آب دهان، آب دهان روان ساختن، چاپلوسی کردن، گلیز مالیدن، بزاق از دهان ترشح کردن، آب افتادن دهان (از شوق)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dog slavers over his food.
سگ برای خوراکش آب دهان جاری میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slaver» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slaver