امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Drivel

ˈdrɪvl ˈdrɪvl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    drivelled
  • شکل سوم:

    drivelled
  • سوم‌شخص مفرد:

    drivels
  • وجه وصفی حال:

    drivelling
  • شکل جمع:

    drivels

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
گلیز، آب دهان جاری ساختن، از دهن یا بینی جاری شدن، دری‌وری سخن گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The panting dog driveled on my hand.
- سگ له‌له‌زنان بزاق خود را روی دستم ریخت.
- The drunken man driveled on about his children.
- مرد مست درباره‌ی فرزندان خود حرف‌های نامفهومی زد.
- I have no time to listen to his drivels about the meaning of life.
- وقت ندارم به یاوه‌سرایی‌های او درباره‌ی معنی زندگی گوش بدهم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drivel

  1. noun foolish talk
    Synonyms: babble, balderdash, blather, bunk, double-talk, gibberish, gobbledygook, Greek, hogwash, hooey, jabber, nonsense, poppycock, prating, rot, rubbish, tripe, twaddle
    Antonyms: sense
  2. verb talk foolishly
    Synonyms: babble, blabber, blather, blethe, gab, gabble, prate, prattle, ramble, twaddle, waffle
  3. verb drool
    Synonyms: dribble, salivate, slaver, slobber

ارجاع به لغت drivel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drivel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drivel

لغات نزدیک drivel

پیشنهاد بهبود معانی