فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Drive-in

ˈdraɪvɪn ˈdraɪvɪn

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): drive in

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable

انگلیسی آمریکایی درایواین، ماشین‌رو، خودرویی (رستوران یا بانک و غیره که به مشتریان بدون پیاده شدن از اتومبیل خدمات ارائه می‌کند)

Let's go to the drive-in tonight and catch the latest blockbuster movie.

بیایید امشب به درایواین بریم و تازه‌ترین فیلم پرفروش رو ببینیم.

a drive-in bank

بانک خودرویی

phrasal verb

وارد کردن، راندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He drove in the nail with one swift strike of the hammer.

با ضربه‌ی سریع چکش میخ را وارد کرد.

The car accident caused the metal guardrail to drive in the pavement.

این حادثه‌ی رانندگی باعث شد که گاردریل فلزی وارد پیاده‌رو شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drive-in

  1. verb cause to penetrate, as with a circular motion
    Synonyms:
    screw

ارجاع به لغت drive-in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drive-in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drive-in

لغات نزدیک drive-in

پیشنهاد بهبود معانی