گذشتهی ساده:
prattledشکل سوم:
prattledسومشخص مفرد:
prattlesوجه وصفی حال:
prattlingپرگویی کردن، حرف مفت زدن، ورزدن، ورور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prattle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prattle