امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jargon

ˈdʒɑːrɡən / / -ɡɑːn ˈdʒɑːɡən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    jargons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive uncountable C1
سخن دست‌و‌پا‌شکسته، سخن بی‌معنی، اصطلاحات مخصوص یک صنف، لهجه خاص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- lawyer's jargon
- زبان حرفه‌ای وکلای دادگستری، اصطلاحاتی که وکلا به‌کار می‌برند
- I did not understand her scientific jargon.
- زبان تخصصی علمی او را نفهمیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jargon

  1. noun specialized language; dialect
    Synonyms:
    abracadabra argot balderdash banality bombast bunk buzzwords cant cliché colloquialism commonplace term doublespeak drivel fustian gibberish hackneyed term idiom insipidity lexicon lingo mumbo jumbo neologism newspeak nonsense overused term palaver parlance patois patter rigmarole shoptalk slang slanguage speech stale language street talk tongue trite language twaddle usage vernacular vocabulary
    Antonyms:
    standard

ارجاع به لغت jargon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jargon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jargon

لغات نزدیک jargon

پیشنهاد بهبود معانی