به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Usage

ˈjuːsɪdʒ / / ˈjuːz- ˈjuːsɪdʒ / / ˈjuːz-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    usages

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun C1
    عادت، رسم، معمول، عرف، استعمال، کاربرد
  • noun
    استفاده، کاربرد
    • - Constant usage wore out the tires.
    • - استعمال مداوم تایرها را فرسوده کرد.
    • - words of frequent usage
    • - واژه‌های پرکاربرد
    • - They are steadily increasing the usage of the country's highways.
    • - دارند پیوسته استفاده از جاده‌های کشور را بیشتر می‌کنند.
    • - instruction in library usage
    • - تعلیم در استفاده از کتابخانه
    • - We teach students the rules of word usage.
    • - ما قواعد کاربرد صحیح واژه‌ها را به شاگردان یاد می‌دهیم.
    • - usage and custom
    • - عرف و عادت
    • - The chapel services follow the usage of the Methodist church.
    • - مراسم نیایش در نمازخانه طبق شیوه‌ی کلیسای متودیست انجام می‌شود.
    • - The rules grew up on the basis of usage.
    • - این قواعد بر پایه‌ی سنت ایجاد شد.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد usage

  1. noun habit, custom
    Synonyms: acceptance, control, convention, currency, form, formula, habitude, handling, management, matter of course, method, mode, operation, practice, praxis, procedure, regime, regulation, rote, routine, rule, running, tradition, treatment, trick, use, way, wont

لغات هم‌خانواده usage

ارجاع به لغت usage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «usage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/usage

لغات نزدیک usage

پیشنهاد بهبود معانی