شکل جمع:
usagesعادت، رسم، معمول، عرف، استعمال، کاربرد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
استفاده، کاربرد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Constant usage wore out the tires.
استعمال مداوم تایرها را فرسوده کرد.
words of frequent usage
واژههای پرکاربرد
They are steadily increasing the usage of the country's highways.
دارند پیوسته استفاده از جادههای کشور را بیشتر میکنند.
instruction in library usage
تعلیم در استفاده از کتابخانه
We teach students the rules of word usage.
ما قواعد کاربرد صحیح واژهها را به شاگردان یاد میدهیم.
usage and custom
عرف و عادت
The chapel services follow the usage of the Methodist church.
مراسم نیایش در نمازخانه طبق شیوهی کلیسای متودیست انجام میشود.
The rules grew up on the basis of usage.
این قواعد بر پایهی سنت ایجاد شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «usage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/usage