با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Treatment

ˈtriːtmənt ˈtriːtmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    treatments

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
رفتار، طرز عمل، طرز برخورد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- the humane treatment of the defeated nations
- رفتار انسانی با ملل شکست‌خورده
noun countable
معالجه، درمان، مداوا، علاج
- medical treatment
- درمان پزشکی
- Is there any effective treatment for this disease?
- آیا برای این بیماری علاج مؤثری وجود دارد؟
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد treatment

  1. noun medical care
    Synonyms: analysis, cure, diet, doctoring, healing, hospitalization, medication, medicine, operation, prescription, regimen, remedy, surgery, therapeutics, therapy
    Antonyms: harm, hurt, injury
  2. noun handling of entity, situation
    Synonyms: action towards, angle, approach, behavior towards, conduct, custom, dealing, employment, execution, habit, line, management, manipulation, manner, method, mode, modus operandi, practice, procedure, proceeding, processing, reception, strategy, usage, way

لغات هم‌خانواده treatment

ارجاع به لغت treatment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «treatment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/treatment

لغات نزدیک treatment

پیشنهاد بهبود معانی