آخرین به‌روزرسانی:

Closet

ˈklɑː- / / ˈklɒː- ˈklɒzɪt

گذشته‌ی ساده:

closeted

شکل سوم:

closeted

سوم‌شخص مفرد:

closets

وجه وصفی حال:

closeting

شکل جمع:

closets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

انگلیسی آمریکایی کمد، کمد دیواری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

I keep my winter coats in the closet.

من پالتوهای زمستانی‌ام را در کمد نگه می‌دارم.

We need to install a new shelf in the closet.

ما باید قفسه‌ی جدیدی در کمد دیواری نصب کنیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She hung my overcoat in the closet.

او پالتو مرا در کمد آویخت.

verb - transitive

حبس کردن، خلوت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Before the big presentation, she closeted herself in her office to rehearse.

قبل از ارائه‌ی بزرگ، او خودش را در دفترش حبس کرد تا تمرین کند.

He closeted himself with his advisers.

او با مشاوران خود خلوت کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The artist closeted himself in his studio for weeks to finish the masterpiece.

هنرمند برای اتمام شاهکارش، خودش را هفته‌ها در استودیو حبس کرد.

adjective

مخفی، پنهانی، محرمانه

closet information

اطلاعات محرمانه

He was a closet smoker, always sneaking cigarettes when no one was around.

او سیگاری پنهانی بود و همیشه وقتی کسی نبود سیگار می‌کشید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The politician was revealed to be a closet supporter of the opposing party's policies.

مشخص شد که این سیاست‌مدار، حامی مخفی سیاست‌های حزب مخالف است.

Despite his denials, everyone knew he was a closet Trekkie.

علیرغم انکار او، همه می‌دانستند که او طرفدار پنهانی سریال پیشتازان فضا است.

a closet drinker

عرق‌خور پس پرده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد closet

  1. noun storage cupboard, usually tall
    Synonyms:
    cabinet locker container repository receptacle wardrobe chest of drawers safe buffet sideboard room bin recess vault depository walk-in ambry clothes room cold storage
  1. noun a small room (or recess) or cabinet used for storage space
    Synonyms:
    cupboard wardrobe cabinet locker room clothespress recess ambry pantry safe storeroom press receptacle vault cold storage chamber larder coatroom conceal confidential cuddy armoire clothes room hidden walk-in cloakroom nearest checkroom private private room secret theoretical
  1. noun A toilet in Britain
    Synonyms:
    water-closet wc loo
  1. verb to enclose so as to hinder or prohibit escape
    Synonyms:
    confine imprison shut up

Idioms

come out of the closet

تمایل جنسی خود را آشکار کردن

skeleton in the closet

اسرار مگو، رسوایی مستور

out of the closet

گرایش جنسی خود را اعلام کردن

سوال‌های رایج closet

معنی closet به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «Closet» در زبان فارسی به «کمد دیواری» یا «کمد لباس» ترجمه می‌شود.

کمد دیواری فضایی بسته و تعبیه شده درون دیوار یا بخشی جداگانه در اتاق است که برای نگهداری لباس‌ها، وسایل شخصی و دیگر اشیاء به کار می‌رود. این ساختار به‌گونه‌ای طراحی می‌شود که هم از فضای موجود بهترین استفاده را کند و هم دسترسی آسان به محتویات آن ممکن باشد. کمد دیواری به دلیل داشتن درب‌هایی که محتویات را مخفی می‌کنند، کمک می‌کند اتاق مرتب و منظم به نظر برسد و از بی‌نظمی جلوگیری کند.

در دکوراسیون داخلی، closet نقش بسیار مهمی دارد. علاوه بر جنبه‌ی کاربردی که نظم دادن به لباس‌ها و وسایل را آسان می‌کند، می‌تواند به زیبایی و سازماندهی فضای اتاق نیز کمک نماید. در بسیاری از خانه‌های مدرن، کمدها با طراحی‌های متنوع، قفسه‌بندی‌های هوشمند و امکاناتی مانند آینه یا نورپردازی داخلی همراه هستند. این امکانات باعث می‌شوند کاربری closet نه تنها محدود به نگهداری وسایل نباشد، بلکه فضایی راحت و کارآمد برای انتخاب و چیدمان لباس‌ها فراهم آورد.

از نظر تاریخی، استفاده از کمد برای نگهداری لباس‌ها به قرون وسطی بازمی‌گردد، زمانی که مردم بیشتر از صندوق‌های چوبی برای نگهداری وسایل خود استفاده می‌کردند. با پیشرفت معماری و طراحی داخلی، closet به شکل امروزی درآمد و به یک بخش ثابت و مهم در خانه‌ها تبدیل شد. به ویژه با افزایش تنوع و تعداد لباس‌ها و نیاز به فضای بیشتر، کمدهای دیواری به مرور بهینه‌تر و بزرگ‌تر شدند.

علاوه بر کاربرد فیزیکی، کلمه‌ی closet در زبان انگلیسی معانی استعاری نیز دارد. برای نمونه، اصطلاح «come out of the closet» به معنای آشکار کردن هویت یا موضوعی است که قبلاً مخفی نگه داشته شده بود. این کاربرد استعاری نشان‌دهنده‌ی بار معنایی عمیق‌تر واژه است و در فرهنگ‌ها و بحث‌های اجتماعی و روان‌شناختی جایگاه خاصی دارد. این معنی دوم، مثالی از چگونگی تغییر و توسعه واژگان در زبان‌هاست که به مرور زمان مفاهیم جدیدی به آن‌ها اضافه می‌شود.

closet بخشی از زندگی روزمره و فرهنگ خانه‌داری است که علاوه بر جنبه‌ی کاربردی، با طراحی مناسب می‌تواند بر راحتی و زیبایی فضای زندگی تأثیر بگذارد. شناخت اهمیت و قابلیت‌های closet، به ویژه در زندگی مدرن که فضا و نظم اهمیت زیادی دارد، کمک می‌کند تا بتوانیم خانه‌هایی منظم‌تر و دلپذیرتر داشته باشیم.

گذشته‌ی ساده closet چی میشه؟

گذشته‌ی ساده closet در زبان انگلیسی closeted است.

شکل سوم closet چی میشه؟

شکل سوم closet در زبان انگلیسی closeted است.

شکل جمع closet چی میشه؟

شکل جمع closet در زبان انگلیسی closets است.

وجه وصفی حال closet چی میشه؟

وجه وصفی حال closet در زبان انگلیسی closeting است.

سوم‌شخص مفرد closet چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد closet در زبان انگلیسی closets است.

ارجاع به لغت closet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «closet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/closet

لغات نزدیک closet

پیشنهاد بهبود معانی