فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Practitioner

prækˈtɪʃnər prækˈtɪʃnə

شکل جمع:

practitioners

معنی و نمونه‌جمله

noun C2

شاغل، شاغل مقام طبابت یا وکالت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a medical practitioner

کارور پزشکی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد practitioner

  1. noun expert
    Synonyms:
    professional specialist master pro doctor

لغات هم‌خانواده practitioner

ارجاع به لغت practitioner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «practitioner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/practitioner

لغات نزدیک practitioner

پیشنهاد بهبود معانی