فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pro

proʊ proʊ prəʊ prəʊ prəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pros

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun plural adjective adverb preposition countable B2
    به نفع، طرفدار (کلمه مقابل con است)، جنبه مثبت، له، موافق، حرفه‌ای، برای، به‌خاطر
    • - weighing the pros and cons of an issue
    • - سبک و سنگین کردن جنبه‌های مثبت و منفی چیزی
    • - the pro and con votes
    • - رأی‌های موافق و مخالف چیزی
    • - He voted pro.
    • - او رأی موافق داد.
    • - The pros were outnumbered two to one.
    • - موافقان در اقلیت دو بر یک قرار داشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pro

  1. adjective In favor of (an action or proposal etc.)
    Synonyms: expert, favoring, for, master, professional, supporting, whiz, with
    Antonyms: anti
  2. noun An athlete who plays for pay
    Synonyms: professional
  3. noun An argument in favor of a proposal
    Antonyms: amateur, con
  4. adverb In favor of a proposition, opinion, etc.
    Antonyms: con

ارجاع به لغت pro

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pro» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pro

لغات نزدیک pro

پیشنهاد بهبود معانی