فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Anti

ˈænt̬i ˌæntɑɪ ˈænti ænti-

شکل جمع:

antis

صفت تفضیلی:

more anti

صفت عالی:

most anti

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective preposition

مخالف، علیه، ضد

I support the anti group's efforts to protect the environment.

من از تلاش‌های گروه مخالف برای حفاظت از محیط‌زیست حمایت می‌کنم.

The anti letters were filled with false information and designed to deceive the reader.

نامه‌های مخالف مملو از اطلاعات نادرست و برای فریب خواننده طراحی شده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They are anti big corporations.

آن‌ها ضد شرکت‌های بزرگ هستند.

noun countable informal

مخالف (شخص)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

As for the death penalty, he is in favor and I am anti.

در مورد مجازات اعدام، او موافق است و من مخالف.

The antis of animal cruelty protested outside of the factory.

مخالفان حیوان‌آزاری در خارج از کارخانه تظاهرات کردند.

prefix

ضد، پاد، مخالف

The anti-inflammatory medication helped reduce the swelling.

داروهای ضد التهابی به کاهش ورم کمک کردند.

The anti-fungal spray quickly cleared up the athlete's foot infection.

اسپری ضد قارچ به‌سرعت عفونت پای ورزشکار را از بین برد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anti

  1. adjective not in favor of (an action or proposal etc.)
    Antonyms:
    pro
  1. noun
    Synonyms:
    foe adversary antagonist

ارجاع به لغت anti

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anti» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anti

لغات نزدیک anti

پیشنهاد بهبود معانی