فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Adversary

ˈædvərseri ˈædvəsri

شکل جمع:

adversaries

صفت تفضیلی:

more adversary

صفت عالی:

most adversary

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

دشمن، مخالف، رقیب، مدعی، متخاصم، ضد، حریف، مبارز، هماورد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

an adversary can become a source of bliss...

عدو شود سبب خیر...

He defeated his adversaries one by one.

او مخالفان خود را یکی پس از دیگری مغلوب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adversary

  1. noun opponent
    Synonyms:
    enemy rival competitor opponent foe antagonist attacker contestant opposer match bad person oppugner opposite number
    Antonyms:
    friend supporter helper ally assistant backer helpmate

Collocations

the adversary

شیطان

ارجاع به لغت adversary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adversary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adversary

لغات نزدیک adversary

پیشنهاد بهبود معانی