گذشتهی ساده:
alliedشکل سوم:
alliedسومشخص مفرد:
alliesوجه وصفی حال:
allyingشکل جمع:
alliesپیوستن، متحد کردن، همپیمان، دوست، معین
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
America and her European allies
امریکا و همپیمانان اروپاییاش
This country has not allied itself with any superpowers.
این کشور با هیچ ابرقدرتی متحد نشده است.
to ally oneself with
همعهد شدن با
The onion is allied to the lily.
پیاز و سوسن همخانوادهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ally