با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Partner

ˈpɑːrtnər ˈpɑːtnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    partnered
  • شکل سوم:

    partnered
  • سوم شخص مفرد:

    partners
  • وجه وصفی حال:

    partnering
  • شکل جمع:

    partners

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    شریک، همدست، همسر، یار
    • - Nosratollah and Bagherzadeh have been partners since their youth.
    • - نصرت‌الله و باقرزاده از جوانی با هم شریک بوده‌اند.
    • - to become partners
    • - شریک شدن
    • - he and two of his partners
    • - او و دو نفر از شریکانش
  • verb - transitive verb - intransitive
    شریک شدن یا کردن
    • - British sea power, partnered with the French, could overcome any country's navy.
    • - نیروی دریایی انگلیس با مشارکت فرانسه می‌توانست بر نیروی دریایی هر کشوری مستولی شود.
    • - Mehri and Bert have partnered up for the next dance.
    • - مهری و برت برای رقص بعدی یار شده‌اند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد partner

  1. noun person who takes part with another
    Synonyms: accomplice, ally, assistant, associate, buddy, chum, cohort, collaborator, colleague, companion, comrade, confederate, consort, coworker, crony, date, friend, helper, helpmate, husband, mate, pal, participant, playmate, sidekick, spouse, teammate, wife
    Antonyms: enemy, foe

لغات هم‌خانواده partner

ارجاع به لغت partner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «partner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/partner

لغات نزدیک partner

پیشنهاد بهبود معانی