با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Pal

pæl pæl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb
    یار، شریک، همدست، رفیق شدن
    • - my school pal
    • - رفیق هم مدرسه‌ی من
    • - They palled around for years.
    • - سالها با هم رفیق جون جونی بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pal

  1. noun person’s friend
    Synonyms: amiga, amigo, associate, boon companion, bosom buddy, bro, brother, buddy, chum, companion, comrade, connate, crony, cuz, good buddy, homeboy, homegirl, mate, sidekick, sis, sister
    Antonyms: enemy, foe

ارجاع به لغت pal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pal

لغات نزدیک pal

پیشنهاد بهبود معانی