آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ اسفند ۱۴۰۲

    Palace

    ˈpælɪs ˈpælɪs

    شکل جمع:

    palaces

    معنی palace | جمله با palace

    noun countable B1

    کاخ، قصر، کوشک (محل اقامت رسمی رئیس حکومت مانند پادشاه یا رئیس‌جمهور و غیره)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    The Queen's coronation took place in the palace.

    تاج‌گذاری ملکه در کاخ انجام شد.

    The King welcomed his guests at the palace.

    شاه از مهمانانش در قصر استقبال کرد.

    noun countable

    قدیمی کاخ، قصر (در نام‌های ساختمان‌های بزرگ مانند سینماها یا دیگر مکان‌های مخصوص سرگرمی و تفریح)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The Winter Garden Palace hosts ballroom dancing events every weekend.

    کاخ باغ زمستانی هر هفته میزبان رویدادهای رقص باله است.

    The Regal Palace is a grand cinema known for its luxurious interiors and state-of-the-art screens.

    قصر رگال سینمای بزرگی است که به‌خاطر فضای داخلی مجلل و نمایشگرهای پیشرفته‌اش شناخته می‌شود.

    noun singular

    کاخ‌نشین (the Palace)

    The Palace denied the accusation.

    کاخ‌نشین این اتهام را رد کرد.

    The Palace lifestyle had no bounds.

    سبک زندگی کاخ‌نشین هیچ حد‌ومرزی نداشت.

    adjective

    مربوط به کاخ، مربوط به قصر

    The palace gates were adorned with intricate carvings.

    دروازه‌های کاخ با کنده‌کاری‌های پرنقش‌ونگار آراسته شده بود.

    The chef prepared a delectable feast fit for the King in the palace kitchen.

    سرآشپز در آشپزخانه‌ی قصر ضیافتی لذیذ برای پادشاه آماده کرد.

    adjective

    مربوط به کاخ‌نشینان، مربوط به اقدامات و غیره‌ی مسئول یا مسئولان بلندپایه

    The palace revolution had a profound impact on the country's political landscape.

    انقلاب کاخ‌نشینان تأثیر عمیقی بر چشم‌انداز سیاسی کشور گذاشت.

    Understanding the intricacies of palace politics requires careful observation and analysis.

    درک پیچیدگی‌های سیاست مسئولان بلندپایه مستلزم مشاهده و تحلیل دقیق است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد palace

    1. noun royal or enormous home
      Synonyms:
      mansion manor hall dwelling castle chateau royal residence official residence alcazar

    سوال‌های رایج palace

    شکل جمع palace چی میشه؟

    شکل جمع palace در زبان انگلیسی palaces است.

    ارجاع به لغت palace

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «palace» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/palace

    لغات نزدیک palace

    • - pakistani
    • - pal
    • - palace
    • - paladin
    • - palaeo-
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.