فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dwelling

ˈdwelɪŋ ˈdwelɪŋ

گذشته‌ی ساده:

dwelled

شکل سوم:

dwelled

سوم‌شخص مفرد:

dwells

شکل جمع:

dwellings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal

اقامتگاه، محل اقامت، مسکن، منزل، محل سکونت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

His permanent dwelling is in Kurdistan.

اقامتگاه دائم او در کردستان است.

Welcome to my humble dwelling.

به منزل محقر من خوش آمدید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

summer dwelling

محل اقامت تابستانی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dwelling

  1. noun home
    Synonyms:
    house residence abode quarters lodging domicile habitation establishment pad habitat den haunt digs residency castle dump hole in the wall commorancy

ارجاع به لغت dwelling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dwelling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dwelling

لغات نزدیک dwelling

پیشنهاد بهبود معانی