با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Den

den den
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
غار، کنام، کمین‌گاه، دزدگاه، خلوتگاه، لانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a den of tigers and lions
- کنام پلنگان و شیران
- Soon the house was turned into a den of thieves.
- دیری نپایید که آن خانه به لانه دزدان تبدیل گشت.
- After lunch she goes to her den and studies or relaxes.
- بعد از نهار به اتاق دنج خود می‌رود و مطالعه یا استراحت می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد den

  1. noun cavern, hideaway
    Synonyms: atelier, burrow, cave, cloister, couch, cubbyhole, haunt, hideout, hole, hotbed, lair, lodge, nest, retreat, sanctuary, sanctum, shelter, snuggery, study
  2. noun room for relaxation or informal
    Synonyms: entertaining family room, library, media room, playroom, recreation room, rec room, rumpus room, studio, TV room

ارجاع به لغت den

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «den» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/den

لغات نزدیک den

پیشنهاد بهبود معانی