فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Den

den den

شکل جمع:

dens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

غار، کنام، کمین‌گاه، دزدگاه، خلوتگاه، لانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a den of tigers and lions

کنام پلنگان و شیران

Soon the house was turned into a den of thieves.

دیری نپایید که آن خانه به لانه دزدان تبدیل گشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

After lunch she goes to her den and studies or relaxes.

بعد از نهار به اتاق دنج خود می‌رود و مطالعه یا استراحت می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد den

  1. noun cavern, hideaway
    Synonyms:
    cave hole shelter hideout retreat lair nest haunt lodge sanctuary cubbyhole burrow couch hideaway cavern study cloister sanctum atelier snuggery
  1. noun room for relaxation or informal
    Synonyms:
    TV room recreation room rec room playroom rumpus room entertaining family room studio library media room

ارجاع به لغت den

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «den» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/den

لغات نزدیک den

پیشنهاد بهبود معانی