گذشتهی ساده:
cavedشکل سوم:
cavedسوم شخص مفرد:
cavesوجه وصفی حال:
cavingشکل جمع:
cavesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فروریختن، ریزش کردن (سقف و ساختمان و غیره)
فروریختگی، فروریزی، فروریخت، فروریزش
تسلیم شدن، تن دادن، موافقت کردن (تحت فشار)
محل فروریزی (معدن یا کوه و غیره)، فروریزگاه، محل نشست (زمین و غیره)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cave» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cave