صفت تفضیلی:
hollowerصفت عالی:
hollowestگودال، حفره، گودی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The hollow in the tree's trunk gets bigger each year.
پوکی تنهی درخت هرسال بزرگتر میشود.
the hollow of my hand
فرورفتگی کف دست من
a wooden hollow
درهی پردرخت
beat all hollow
بهتر بودن، رجحان داشتن
پوک، میانتهی، گود افتاده، گود شده، تهی، پوچ، بیحقیقت، غیر صمیمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The force of the meteor made a hollow place in the plain.
نیروی (اصابت) شهاب در دشت ایجاد گودی کرد.
His face became gaunter and more hollow with each passing year.
هرسال چهرهاش نزارتر و لاغرتر میشد.
The trunk of this tree is hollow.
تنهی این درخت پوک است.
All that hollow talk about eternal peace!
آنهمه حرفهای پوچ دربارهی صلح ابدی!
A pipe is a hollow rod.
لوله عبارتاست از: یک میلهی توخالی.
(T.S.Eliot) we are the hollow men.
ما انسانهای پوچ هستیم.
a hollow ball
گوی توخالی
a hollow walnut
گردوی پوک
a hollow spot in the road
چاله در جاده
hollow cheeks
گونههای گودافتاده
a hollow victory
پیروزی بیارزش
a hollow generation of youths
نسلی از جوانان درونتهی
a hollow groan
نالهی عمیق
the hollow echo of the monkeys' call
پژواک درهم و برهم صدای میمونها
a hollow promise
قول توخالی
a hollow greeting
سلام علیک (یا خوشآمد) دروغین
خالی کردن
They hollow out their nests in rocky ground.
آنها لانهی خود را در زمین سنگی میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hollow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hollow