آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Crater

    ˈkreɪt̬ər ˈkreɪtə

    گذشته‌ی ساده:

    cratered

    شکل سوم:

    cratered

    سوم‌شخص مفرد:

    craters

    وجه وصفی حال:

    cratering

    شکل جمع:

    craters

    توضیحات:

    شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای آخر: krater

    معنی crater | جمله با crater

    noun countable

    جغرافیا دهانه‌ (آتش‌فشان)

    The volcano's crater was smoking.

    دهانه‌ی آتش‌فشان در حال دود بیرون دادن بود.

    The crater of the volcano emitted steam and ash.

    از دهانه‌ی آتشفشان بخار و خاکستر بیرون می‌آمد.

    noun

    چاله، بمب‌چاله (چاله‌ای در زمین در اثر انفجار بمب)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The battlefield was full of bomb craters.

    رزمگاه پر از چاله‌های ناشی از بمب بود.

    Enemy bombardments had cratered the roads and made them impassable.

    بمباران‌های دشمن راه‌ها را پر از بمب‌چاله و غیرقابل عبور کرده بود.

    noun

    فرورفتگی (ناشی از برخورد اجرام آسمانی)

    The crater left by the meteorite was huge and deep.

    فرورفتگی به‌جامانده از شهاب‌سنگ بزرگ و عمیق بود.

    The massive crater left by the meteorite impact was almost a mile wide.

    فرورفتگی عظیم به‌جامانده از برخورد شهاب‌سنگ تقریباً یک مایل عرض داشت.

    verb - intransitive verb - transitive

    فرورفتگی ایجاد کردن، فرورفتگی ایجاد شدن

    The massive explosion cratered the side of the mountain.

    انفجار مهیب در کنار کوه فرورفتگی ایجاد کرد.

    The meteor cratered the ground with a loud bang.

    این شهاب‌واره با صدای بلند در زمین فرورفتگی ایجاد کرد.

    verb - intransitive verb - transitive

    انگلیسی آمریکایی ریزش کردن، سقوط کردن، باعث ریزش ... شدن، باعث سقوط ... شدن (قیمت و غیره) (به‌طور ناگهانی)

    The stock market cratered after news of the company's bankruptcy.

    پس از انتشار اخباری مبنی بر ورشکستگی این شرکت، بازار سهام ریزش کرد.

    The price of oil cratered due to oversupply in the market.

    قیمت نفت به دلیل مازاد عرضه در بازار سقوط کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The economic crisis cratered the housing market

    بحران اقتصادی باعث ریزش بازار مسکن شد.

    noun

    تورفتگی (در سطح رنگ‌شده)

    The artist carefully filled in each crater.

    هنرمند با دقت هر تورفتگی را پر کرد.

    I ran my fingers over the crater in the mural.

    انگشتانم را روی تورفتگی دیوارنما کشیدم.

    noun

    نجوم جام (صورتی فلکی در نیمکره‌ی جنوبی آسمان بین دو صورت شجاع و سنبله) (با C بزرگ)

    I spotted the Crater constellation while stargazing last night.

    دیشب هنگام رصد ستاره‌ها صورت فلکی جام را دیدم.

    The Crater constellation is observed in the southern hemisphere.

    صورت فلکی جام در نیمکره‌ی جنوبی مشاهده می‌شود.

    noun countable

    کراتر (نوعی جام در یونان باستان برای رقیق کردن شراب به وسیله‌ی آب)

    The archaeologists uncovered a crater buried in the ruins of the ancient city.

    باستان‌شناسان کراتری را کشف کردند که در خرابه‌های شهر باستانی مدفون شده بود.

    The host poured the wine into the crater.

    میزبان شراب را در کراتر ریخت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد crater

    1. noun a bowl-shaped geological formation at the top of a volcano
      Synonyms:
      hole mouth opening bowl depression hollow pit cavity abyss volcanic crater caldera

    سوال‌های رایج crater

    گذشته‌ی ساده crater چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده crater در زبان انگلیسی cratered است.

    شکل سوم crater چی میشه؟

    شکل سوم crater در زبان انگلیسی cratered است.

    شکل جمع crater چی میشه؟

    شکل جمع crater در زبان انگلیسی craters است.

    وجه وصفی حال crater چی میشه؟

    وجه وصفی حال crater در زبان انگلیسی cratering است.

    سوم‌شخص مفرد crater چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد crater در زبان انگلیسی craters است.

    ارجاع به لغت crater

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «crater» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crater

    لغات نزدیک crater

    • - cratch
    • - crate
    • - crater
    • - crater lake national park
    • - crater mound
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.