گذشتهی ساده:
cratedشکل سوم:
cratedسومشخص مفرد:
cratesوجه وصفی حال:
cratingشکل جمع:
cratesصندوقی که چینی یا شیشه در آن میگذارند، صندوقه، در جعبه گذاردن، جعبهبندی(چینیآلات)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
crates containing glass and china
صندوقهای حاوی شیشه و چینی
a crate full of apples
یک صندوق پر از سیب
His car is an old crate.
اتومبیل او کهنه و لکنته است.
Here oranges are crated and shipped by trucks.
در اینجا پرتقالها را در جعبه میگذارند و با کامیون ارسال میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crate