با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Crate

kreɪt kreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    crated
  • شکل سوم:

    crated
  • سوم‌شخص مفرد:

    crates
  • وجه وصفی حال:

    crating
  • شکل جمع:

    crates

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive countable
صندوقی که چینی یا شیشه در آن می‌گذارند، صندوقه، در جعبه گذاردن، جعبه‌بندی(چینی‌آلات)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- crates containing glass and china
- صندوق‌های حاوی شیشه و چینی
- a crate full of apples
- یک صندوق پر از سیب
- His car is an old crate.
- اتومبیل او کهنه و لکنته است.
- Here oranges are crated and shipped by trucks.
- در اینجا پرتقال‌ها را در جعبه می‌گذارند و با کامیون ارسال می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crate

  1. noun wooden container
    Synonyms: box, cage, carton, case, chest, package

ارجاع به لغت crate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crate

لغات نزدیک crate

پیشنهاد بهبود معانی