آخرین به‌روزرسانی:

Crate

kreɪt kreɪt

گذشته‌ی ساده:

crated

شکل سوم:

crated

سوم‌شخص مفرد:

crates

وجه وصفی حال:

crating

شکل جمع:

crates

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive countable

صندوقی که چینی یا شیشه در آن می‌گذارند، صندوقه، در جعبه گذاردن، جعبه‌بندی(چینی‌آلات)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

crates containing glass and china

صندوق‌های حاوی شیشه و چینی

a crate full of apples

یک صندوق پر از سیب

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His car is an old crate.

اتومبیل او کهنه و لکنته است.

Here oranges are crated and shipped by trucks.

در اینجا پرتقال‌ها را در جعبه می‌گذارند و با کامیون ارسال می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crate

  1. noun wooden container
    Synonyms:
    box case chest package carton cage

ارجاع به لغت crate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crate

لغات نزدیک crate

پیشنهاد بهبود معانی