با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Chest

tʃest tʃest
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    chests

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    کالبدشناسی سینه
    • - She felt a sharp pain in her chest.
    • - درد شدیدی در سینه‌اش احساس کرد.
    • - His chest was covered in tattoos.
    • - سینه‌اش پوشیده از تتو بود.
  • noun countable C2
    صندوق
    • - He lifted the heavy chest and carried it upstairs.
    • - صندوق سنگین را بلند کرد و به طبقه‌ی بالا برد.
    • - The bride arrived with a few chests full of clothing and jewelry.
    • - عروس با چند صندوق لباس و جواهر وارد شد.
  • noun countable
    قفسه (برای نگهداری دارو یا لوازم کمک‌های اولیه)
    • - She kept all her bandages and ointments in the chest.
    • - تمام بانداژها و پمادهایش را در قفسه نگه می‌داشت.
    • - The chest was filled with various medications for different ailments.
    • - قفسه پر از داروهای مختلف برای بیماری‌های مختلف بود.
  • noun
    خزانه (محل نگهداری بودجه‌ی مؤسسه‌ی دولتی)
    • - The chest was filled with gold coins.
    • - خزانه پر از سکه‌های طلا بود.
    • - The key to the chest was missing, causing a panic among the staff.
    • - کلید خزانه گم شده بود و باعث وحشت و دستپاچگی کارکنان شد.
  • noun
    بودجه، پول (موجود در خزانه)
    • - The local library's chest has grown significantly through community fundraisers.
    • - بودجه‌ی کتابخانه‌ی محلی از طریق جمع‌آوری کمک‌های مالی جامعه به طور قابل توجهی رشد کرده است.
    • - The church's chest is used to help those in need.
    • - پول کلیسا صرف کمک به نیازمندان می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chest

  1. noun box for storage
    Synonyms: bin, bureau, cabinet, carton, case, casket, chiffonier, coffer, commode, crate, exchequer, pyxis, receptacle, reliquary, strongbox, treasury, trunk
  2. noun upper front of body
    Synonyms: bosom, breast, bust, heart, mammary glands, peritoneum, pulmonary cavity, rib cage, ribs, thorax, upper trunk
    Antonyms: back

Collocations

Idioms

ارجاع به لغت chest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chest

لغات نزدیک chest

پیشنهاد بهبود معانی