فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Through Ball

ˈθruː ˌbɑːl ˈθruː ˌbɔːl

شکل جمع:

through balls

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ورزش پاس عمقی، پاس در عمق، پاس تودَر (پاسی که از میان مدافعان حریف عبور می‌کند تا به مهاجم برسد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The striker scored a goal after receiving a perfect through ball from the midfielder.

مهاجم پس‌از دریافت یک پاس در عمق عالی از هافبک، گلزنی کرد.

The defender intercepted the through ball just before the striker could get to it.

مدافع پاس عمقی را درست قبل‌از اینکه مهاجم به آن برسد، قطع کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد through ball

  1. noun a forward pass that sends the ball between or past defenders into space for a teammate to run onto, usually creating a goal-scoring opportunity

ارجاع به لغت through ball

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «through ball» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/through-ball

لغات نزدیک through ball

پیشنهاد بهبود معانی