امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

گردش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

تفریح

فونتیک فارسی

gardesh
اسم
outing, ramble, promenade, sightseeing, excursion, a drive in the countryside, picnic

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- استخر مکانی محبوب برای شنا و گردش در تابستان بود.

- The tank was a popular spot for swimming and picnics in the summer.

- گردش ما از لندن به کمبریج، سپس به استراتفورد و برگشت به لندن ادامه یافت.

- Our excursion took us from London to Cambridge, then to Stratford and back to London.
چرخیدن در مسیری

فونتیک فارسی

gardesh
اسم
flow, whirl, round, rotation, spin, spinning, circuit, circulation, wheel, shuttle, turn, swirl, gyration

- گردش خون در بدن انسان

- the circulation of the blood in the human body

- بانک مرکزی میزان پول در گردش را معین می‌کند.

- The central bank determines the amount of money in circulation.
تبدیل وضعیتی به وضعیت دیگر

فونتیک فارسی

gardesh
اسم
transformation, change

- گردش منظره همه را شگفت‌زده کرد.

- The transformation of the landscape amazed everyone.

- گردش رفتار او همه را متعجب کرد.

- The change in her attitude surprised everyone.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گردش

  1. مترادف:
    پرسه پیک‌نیک تفرج تفریح سیاحت گشت هواخوری
  1. مترادف:
    جولان حرکت دور دوران سیر
  1. مترادف:
    تغییر دگرگونی

ارجاع به لغت گردش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گردش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گردش

لغات نزدیک گردش

پیشنهاد بهبود معانی