آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۱ دی ۱۴۰۴

    سیر به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / sir /

    سبزی‌جات گیاه‌شناسی garlic

    garlic

    سیر, garlic
    گیاهی از تیره‌ی سوسنی‌ها که ریشه‌ی آن خوراکی است

    من از بوی سیر بیزارم.

    I abhor the smell of garlic.

    دهانت بوی سیر می‌دهد.

    Your mouth smells of garlic.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    رستورانی که بوی سیر می‌دهد

    a restaurant that reeks of garlic

    طعم سیر در آبگوشت

    a relish of garlic in the soup

    اسم جمع
    فونتیک فارسی / siyar /

    traditions, characters, natures, behaviors, conducts

    traditions

    characters

    natures

    behaviors

    conducts

    سیرت‌ها، رفتارها

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    سیر گرامی

    cherished traditions

    سیر حیوانات کاملا متفاوت بودند.

    The natures of the animals were quite different.

    اسم
    فونتیک فارسی / seyr /

    movement, circuit, passage, transition, circulation

    movement

    circuit

    passage

    transition

    circulation

    حرکت

    سیر صعودی قیمتها

    the upward movement of prices

    سیر مردم از مناطق روستایی به شهرها

    movement of people from rural areas to cities

    اسم
    فونتیک فارسی / seyr /

    sightseeing, excursion

    sightseeing

    excursion

    گردش و تماشا

    سیر در تعطیلات

    sightseeing during vacation

    سیر دو روزه

    a two-day excursion

    اسم
    فونتیک فارسی / sir /

    قدیمی seer (old unit of weight almost equal to 75 grams)

    seer

    واحد وزن سنتی تقریبا برابر با 75 گرم

    می‌خواهم یک سیر شکر بخرم.

    I'm going to buy a seer of sugar.

    دو سیر برنج

    two seers of rice

    صفت
    فونتیک فارسی / sir /

    satiated, glutted, quenched, full, satisfied, contented

    satiated

    glutted

    quenched

    full

    satisfied

    contented

    پر، اشباع، خشنود، سیراب، بی‌نیاز

    چون از لذت سیر شده بود، تصمیم گرفت راهبه بشود.

    Satiated with pleasure, she decided to become a nun.

    بعد از خوردن غذایی لذیذ، سیر شد.

    After eating the hearty meal, he was satiated.

    صفت
    فونتیک فارسی / sir /

    disgusted, fed up, sick, sick and tired of, cloyed, jaded

    disgusted

    fed up

    sick

    sick and tired of

    cloyed

    jaded

    بیزار

    او از جان خود سیر شده بود.

    He was fed up with his life.

    ناکامی‌های پی‌در‌پی مرا از زندگی سیر کرده بود.

    Repeated failures had made me sick and tired of life.

    صفت
    فونتیک فارسی / sir /

    strong, dark, deep

    strong

    dark

    deep

    غلیظ، پرمایه

    قرمز سیر

    a deep red

    رنگ سیر

    a strong color

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد سیر

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اسم
    متضاد:
    راغب
    مترادف:
    بیزار گریزان متنفر نفور
    مترادف:
    حرکت دور دوران گردش
    متضاد:
    سکون
    مترادف:
    رفتارها روش‌ها سیرت‌ها
    مترادف:
    سنت ها سنن
    مترادف:
    طریقت‌ها مذاهب

    ارجاع به لغت سیر

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «سیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سیر

    لغات نزدیک سیر

    • - سیده
    • - سیده دریاها
    • - سیر
    • - سیر دریا
    • - سیر سیر
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.