آخرین به‌روزرسانی:

دور به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / door /

far, remote, improbable, inconsistent, removed

فونتیک فارسی / door /

cycle, revolution, turn, perimeter, period, time, epoch, orbitgeneration

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
فونتیک فارسی / door /

(a)round

trick

بازی

set

بازی

U-turn

بازی

کالبدشناسی distal

بازی

leg

بازی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دور

  1. مترادف:
    چرخه سیر سیکل گردش مدار
  1. مترادف:
    دوره زمان عصر عهد موسم نوبت
  1. مترادف:
    اطراف پیرامون محیط
  1. مترادف:
    بعید پرت متباعد
    متضاد:
    قریب نزدیک
  1. مترادف:
    مستبعد
  1. مترادف:
    جدا منفک
  1. مترادف:
    مهجور
  1. مترادف:
    منفصل
  1. مترادف:
    بری
  1. مترادف:
    دیر

ارجاع به لغت دور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دور

لغات نزدیک دور

پیشنهاد بهبود معانی