فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

قریب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نزدیک

فونتیک فارسی

gharib
صفت قید

near, approximate, nigh, close, kindreds, adjacent, proximate, nearby, almost, nearly, approximately

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

قریب دو سال قبل

nearly two years ago

این طرح قریب به اتمام است

this project is near completion

نمونه‌جمله‌های بیشتر

به احتمال قریب به یقین

with a probability bordering on certainty

قریب دویست نفر

almost two-hundred people

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قریب

  1. مترادف:
    حدود
    متضاد:
    بعید
  1. مترادف:
    پیش مجاور نزد نزدیک
  1. مترادف:
    خویش خویشاوند قوم وابسته

ارجاع به لغت قریب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قریب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قریب

لغات نزدیک قریب

پیشنهاد بهبود معانی