حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
بعید به انگلیسی
معنیها و نمونهجملهها
صفت
فونتیک فارسی / ba'id /
unlikely, improbable, far-fetched, dubious, implausible
unlikely
improbable
far-fetched
dubious
implausible
دارای احتمال کم
بسیار بعید است که او در لاتاری برنده شود.
It is extremely unlikely that he will win the lottery.
رفتن او بعید است.
His departure is improbable.
صفت
فونتیک فارسی / ba'id /
far, distant, faraway, remote, afield
far
distant
faraway
remote
afield
دور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او آرزو داشت روزی به سرزمینهای بعید سفر کند.
She dreamed of visiting faraway lands someday.
او شانس بعیدی برای بردن مسابقه دارد.
She has a distant chance of winning the competition.
مترادف و متضاد بعید
ارجاع به لغت بعید
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «بعید» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بعید
