آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

جدا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

قید
فونتیک فارسی / jeddan /

seriously, resolutely, earnestly

seriously

resolutely

earnestly

(جداً) به‌طور جدی

دکتر از او خواست که جداً رژیم بگیرد.

The doctor asked him to diet seriously.

او جداً از موضع خود کوتاه نیامد.

He resolutely refused to back down from his position.

اسم
فونتیک فارسی / jodaa /

separate, isolated, divided, separated, parted, apart, disconnected, unconnected, unjoined, disjointed, detached, sequestered, segregated

separate

isolated

divided

separated

parted

apart

disconnected

unconnected

unjoined

disjointed

detached

sequestered

segregated

جداگانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

تختخواب‌های جدا

separate beds

رستوران من یک منوی جدا برای گیاه‌خواران دارد.

My restaurant has a separate menu for vegetarians.

اسم
فونتیک فارسی / jodaa /

select, distinct, disparate, singular, discrete, set aside

select

distinct

disparate

singular

discrete

set aside

سوا

آن‌ها کمیته‌ای جدا تشکیل دادند تا به مسائل فوری رسیدگی کنند.

They formed a select committee to address the urgent issues.

او روشی جدا در مواجهه با مشکلات دارد که او را متمایز می‌کند.

He has a distinct way of approaching problems that sets him apart.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جدا

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
سوا مستثنا
مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت جدا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جدا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جدا

لغات نزدیک جدا

پیشنهاد بهبود معانی