abandoned, forlorn, deserted
abandoned
forlorn
deserted
روستای مهجور هیچ نشانهای از زندگی نداشت.
The abandoned village had no signs of life.
کلیسای مهجور سالها بود که مراسمی برگزار نکرده بود.
The forlorn church had not held a service in years.
ادبی dead, obsolete, archaic, antiquated, obsolescent
dead
obsolete
archaic
antiquated
obsolescent
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
واژهی مهجور
an obsolete word
حساب کاربری او در شبکههای اجتماعی مهجور به نظر میرسد و هیچ پست جدیدی ندارد.
His social media account looks dead with no new posts.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مهجور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مهجور