شکل جمع:
bouquetsدستهگل
He sent his fiancée a bouquet of yellow flowers.
دستهگلی زرد برای نامزدش فرستاد.
Chris sent me a lovely bouquet when I was sick.
وقتی مریض بودم، کریس دستهگل زیبایی برایم فرستاد.
غذا و آشپزی عطر، رایحه، بو (مربوط به شراب و نوشیدنی الکلی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As the wine aged, its bouquet became more complex and elegant.
با گذشت زمان و کهنه شدن شراب، عطر آن پیچیدهتر و ظریفتر شد.
He knew wines by their bouquets.
او شرابها را از بویشان میشناخت.
شکل جمع bouquet در زبان انگلیسی bouquets است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bouquet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bouquet