آخرین به‌روزرسانی:

Bouquet

boʊ- / / buː- bəʊˈkeɪ / / buː-

شکل جمع:

bouquets

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

دسته گل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He sent his fiancée a bouquet of yellow flowers.

یک دسته گل زرد برای نامزدش فرستاد.

He knew wines by their bouquets.

او شراب‌ها را از بویشان می‌شناخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bouquet

  1. noun flower arrangement
    Synonyms:
    posy nosegay corsage spray wreath garland lei vase pot boutonniere buttonhole festoon
  1. noun aroma
    Synonyms:
    smell scent odor fragrance perfume redolence spice incense aroma balm savor aura

سوال‌های رایج bouquet

شکل جمع bouquet چی میشه؟

شکل جمع bouquet در زبان انگلیسی bouquets است.

ارجاع به لغت bouquet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bouquet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bouquet

لغات نزدیک bouquet

پیشنهاد بهبود معانی