گذشتهی ساده:
perfumedشکل سوم:
perfumedسومشخص مفرد:
perfumesوجه وصفی حال:
perfumingشکل جمع:
perfumesعطر، بوی خوش، معطر کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She washed and perfumed her hair.
گیسوان خود را شست و عطر زد.
The perfume and rose water of Ghamsar are famous.
عطر و گلاب قمصر معروف است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «perfume» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perfume