گذشتهی ساده:
spicedشکل سوم:
spicedسومشخص مفرد:
spicesوجه وصفی حال:
spicingشکل جمع:
spicesغذا و آشپزی ادویه، چاشنی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
Many South Asian dishes include a mix of strong spices.
بسیاری از غذاهای جنوب آسیا حاوی ترکیبی از ادویهجات قوی هستند.
She added a special spice to the soup to make it more aromatic.
او چاشنی خاصی به سوپ اضافه کرد تا خوشعطرتر شود.
چاشنی، تنوع، هیجان، عنصر جذابیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A bit of friendly competition can be the spice that keeps the team motivated.
کمی رقابت دوستانه میتواند همان عنصر جذابیتی باشد که تیم را باانگیزه نگه میدارد.
Variety is the spice of life.
تنوع، چاشنی زندگی است.
a story that lacks spice
داستانی که گیرایی ندارد
اسپایس (ماریجوانای مصنوعی)
Some teenagers mistakenly believe that spice is a safe alternative to cannabis.
بعضی نوجوانان به اشتباه فکر میکنند اسپایس، گزینهی امنی نسبت به حشیش است.
Many countries have banned the sale of spice due to its severe side effects.
بسیاری از کشورها فروش اسپایس را بهدلیل عوارض شدید آن ممنوع کردهاند.
ادویه زدن، ادویهدار کردن، چاشنی زدن، طعمدار کردن با ادویه
don't spice the food too much!
زیادی به غذا ادویه نزن!
They spiced the rice with saffron and cardamom.
آنها، برنج را با زعفران و هل طعمدار کردند.
His stories are spiced with humor and wit.
مزاح و شوخطبعی داستانهای او را پرجلوهتر میکند.
شکل جمع spice در زبان انگلیسی spices است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spice