شکل جمع:
spicesادویه، چاشنی غذا، ادویه زدن به
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a story that lacks spice
داستانی که گیرایی ندارد
Variety is the spice of life.
تنوع چاشنی زندگی است.
don't spice the food too much!
زیادی به غذا ادویه نزن!
His stories are spiced with humor and wit.
مزاح و شوخطبعی داستانهای او را پرجلوهتر میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spice