آخرین به‌روزرسانی:

Gusto

ˈɡʌstoʊ ˈɡʌstəʊ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

ذوق، درک، احساس، مزه، طعم، لذت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Hossein ate the ice cream with gusto.

حسین با اشتیاق تمام بستنی را خورد.

with all the gusto of youth

با تمام شور و حرارت جوانی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gusto

  1. noun great enthusiasm
    Synonyms:
    enjoyment pleasure delight liking passion zeal enthusiasm fervor relish taste heart ardor zest appreciation exhilaration savor appetite verve brio delectation palate
    Antonyms:
    apathy reluctance unenthusiasm

ارجاع به لغت gusto

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gusto» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gusto

لغات نزدیک gusto

پیشنهاد بهبود معانی