حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی savour است.
حس ذائقه، مزه، طعم، بو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
It is hard to describe the savor of this fruit.
توصیف طعم این میوه دشوار است.
Food had lost its savor for him.
برای او خوراک مزهی خود را از دست داده بود.
a pot from which issued the savor of fish
دیگی که از آن بوی ماهی برمیخاست
The novel's best aspect is its savor of rural life.
بهترین جنبهی این رمان رنگ و بوی روستایی آن است.
clothes savoring of naphthalene
لباسهایی که بوی نفتالین میداد
ویژگی، حالت، خاصیت، رنگ و بو، خصلت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her rudeness was also savoring of contempt.
بیادبی او حاوی نشانههایی از تحقیر هم بود.
This argument savors of cynicism.
این استدلال گویای بدبینی است.
بو(ی چیز بهخصوصی را) دادن، دارای اثرات چیزی بودن، حاکی بودن، رنگ و بوی چیزی را داشتن، گویا بودن، دلالت کردن بر
طعم دادن، دارای مزهی خاص کردن
to savor the soup with garlic
سوپ را با سیر مزهدار کردن
لذت بردن، خوش آمدن (از چیزی)
I lived with her for a week and savored every minute of it.
یک هفته با او زندگی کردم و هر دقیقهی آن برایم لذتبخش بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «savor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/savor