آیکن بنر

نسل سوخته کیه؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

نسل سوخته؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Savor

ˈseɪvər ˈseɪvə

گذشته‌ی ساده:

savored

شکل سوم:

savored

سوم‌شخص مفرد:

savors

وجه وصفی حال:

savoring

شکل جمع:

savors

توضیحات:

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی savour است.

معنی savor | جمله با savor

verb - transitive

انگلیسی آمریکایی لذت بردن، خوش آمدن، نوش جان کردن

I lived with her for a week and savored every minute of it.

یک هفته با او زندگی کردم و هر دقیقه‌ی آن برایم لذت‌بخش بود.

Travelers should savor the local cuisine to truly experience the culture.

مسافران باید غذای محلی را نوش جان کنند تا واقعاً فرهنگ را تجربه کنند.

noun uncountable

حس ذائقه، مزه، طعم، بو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

It is hard to describe the savor of this fruit.

توصیف طعم این میوه دشوار است.

Food had lost its savor for him.

برای او خوراک مزه‌ی خود را از دست داده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a pot from which issued the savor of fish

دیگی که از آن بوی ماهی برمی‌خاست

The novel's best aspect is its savor of rural life.

بهترین جنبه‌ی این رمان رنگ و بوی روستایی آن است.

clothes savoring of naphthalene

لباس‌هایی که بوی نفتالین می‌داد

noun countable uncountable

انگلیسی آمریکایی لذت، جذابیت

Music adds savor to everyday life.

موسیقی به زندگی روزمره، لذت می‌بخشد.

Without friends, the party lacked any savor.

بدون دوستان، مهمانی هیچ جذابیتی نداشت.

noun uncountable

ویژگی، حالت، خاصیت، رنگ و بو، خصلت

Her rudeness was also savoring of contempt.

بی‌ادبی او حاوی نشانه‌هایی از تحقیر هم بود.

This argument savors of cynicism.

این استدلال گویای بدبینی است.

verb - transitive

طعم‌دار کردن، مزه‌دار کردن، چاشنی زدن، ادویه زدن

The sauce was savored with fresh lemon juice.

سس با آب‌لیموی تازه طعم‌دار شده بود.

He savored the grilled vegetables with a mixture of herbs.

او سبزیجات کبابی را با مخلوطی از گیاهان معطر مزه‌دار کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to savor the soup with garlic

سوپ را با سیر مزه‌دار کردن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد savor

  1. verb delight in, enjoy
    Antonyms:

سوال‌های رایج savor

معنی savor به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «savor» در زبان فارسی به «مزه کردن»، «لذت بردن» یا «چشیدن طعم» ترجمه می‌شود.

این واژه هم در معنای حسی و هم در معنای استعاری کاربرد دارد. وقتی از آن در معنای حسی استفاده می‌کنیم، به تجربه‌ی طعم و بوی غذا اشاره دارد. اما در معنای گسترده‌تر، savor می‌تواند به لذت بردن از لحظه‌ها، تجربه‌ها یا حتی خاطرات اشاره داشته باشد.

در سطح لغوی، savor معمولاً به حسی اشاره دارد که از طریق چشایی یا بویایی تجربه می‌شود. برای مثال وقتی می‌گوییم «He savored the soup»، منظور این است که او با دقت و لذت طعم سوپ را چشید. این کاربرد به آرامش و توجه فرد نسبت به کیفیت طعم و رایحه اشاره دارد.

اما savor محدود به خوراکی‌ها نیست. در زبان انگلیسی، به‌طور استعاری به معنای لذت بردن از لحظات زندگی نیز به‌کار می‌رود. مثلاً جمله‌ی «She savored the moment of victory» یعنی او لحظه‌ی پیروزی را با تمام وجود حس و درک کرد. این نوع استفاده نشان می‌دهد که savor مفهومی فراتر از طعم دارد و به عمق تجربه‌های انسانی مربوط می‌شود.

از نظر فرهنگی، مفهوم savor در فلسفه‌ی "mindfulness" یا ذهن‌آگاهی نیز پررنگ است. ذهن‌آگاهی بر زندگی در لحظه و قدردانی از جزئیات کوچک روزمره تأکید دارد. savor کردن می‌تواند به معنای توجه به یک فنجان چای ساده، یک غروب زیبا یا حتی لبخند یک دوست باشد. این کار باعث افزایش حس رضایت و کاهش اضطراب می‌شود.

در ادبیات نیز savor گاه برای ایجاد تصویر ذهنی قوی استفاده می‌شود. نویسندگان با این واژه می‌خواهند نشان دهند که شخصیت‌ها نه‌تنها چیزی را تجربه می‌کنند، بلکه به‌طور عمیق در آن غوطه‌ور می‌شوند. در این‌جا savor ابزاری است برای نشان دادن عمق احساس و کیفیت تجربه، چه در طعم، چه در صدا، چه در لحظه‌ای گذرا از زندگی.

ارجاع به لغت savor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «savor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/savor

لغات نزدیک savor

پیشنهاد بهبود معانی