آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Savor

ˈseɪvər ˈseɪvə

گذشته‌ی ساده:

savored

شکل سوم:

savored

سوم‌شخص مفرد:

savors

وجه وصفی حال:

savoring

شکل جمع:

savors

توضیحات:

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی savour است.

معنی savor | جمله با savor

verb - transitive

انگلیسی آمریکایی لذت بردن، خوش آمدن، نوش جان کردن

I lived with her for a week and savored every minute of it.

یک هفته با او زندگی کردم و هر دقیقه‌ی آن برایم لذت‌بخش بود.

Travelers should savor the local cuisine to truly experience the culture.

مسافران باید غذای محلی را نوش جان کنند تا واقعاً فرهنگ را تجربه کنند.

noun uncountable

حس ذائقه، مزه، طعم، بو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

It is hard to describe the savor of this fruit.

توصیف طعم این میوه دشوار است.

Food had lost its savor for him.

برای او خوراک مزه‌ی خود را از دست داده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a pot from which issued the savor of fish

دیگی که از آن بوی ماهی برمی‌خاست

The novel's best aspect is its savor of rural life.

بهترین جنبه‌ی این رمان رنگ و بوی روستایی آن است.

clothes savoring of naphthalene

لباس‌هایی که بوی نفتالین می‌داد

noun countable uncountable

انگلیسی آمریکایی لذت، جذابیت

Music adds savor to everyday life.

موسیقی به زندگی روزمره، لذت می‌بخشد.

Without friends, the party lacked any savor.

بدون دوستان، مهمانی هیچ جذابیتی نداشت.

noun uncountable

ویژگی، حالت، خاصیت، رنگ و بو، خصلت

Her rudeness was also savoring of contempt.

بی‌ادبی او حاوی نشانه‌هایی از تحقیر هم بود.

This argument savors of cynicism.

این استدلال گویای بدبینی است.

verb - transitive

طعم‌دار کردن، مزه‌دار کردن، چاشنی زدن، ادویه زدن

to savor the soup with garlic

سوپ را با سیر مزه‌دار کردن

The sauce was savored with fresh lemon juice.

سس با آب‌لیموی تازه طعم‌دار شده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He savored the grilled vegetables with a mixture of herbs.

او سبزیجات کبابی را با مخلوطی از گیاهان معطر مزه‌دار کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد savor

  1. verb delight in, enjoy
    Antonyms:

ارجاع به لغت savor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «savor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/savor

لغات نزدیک savor

پیشنهاد بهبود معانی