فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Odor

ˈoʊdər ˈəʊdə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    odors

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی odour است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
بو، رایحه، عطر، عطر و بوی، طعم، شهرت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- the odor of chrysanthemums
- بوی تند گل داوودی
- This old cheese has a bad odor.
- این پنیر مانده بوی بدی می‌دهد.
noun countable
حالت کلی، محیط
- an odor of suspicion
- یک محیط شک‌برانگیز (بویی از شک و تردید)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد odor

  1. noun scent
    Synonyms:
    smell fragrance aroma perfume air whiff essence flavor bouquet tang musk redolence stench stink trail effluvium exhalation emanation pungency pungence tincture efflux snuff

Idioms

ارجاع به لغت odor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «odor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/odor

لغات نزدیک odor

پیشنهاد بهبود معانی