زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Odor

ˈoʊdər ˈəʊdə

شکل جمع:

odors

توضیحات:

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی odour است.

معنی odor | جمله با odor

noun countable

بو، رایحه، عطر، عطر و بوی، طعم، شهرت

the odor of chrysanthemums

بوی تند گل داوودی

This old cheese has a bad odor.

این پنیر مانده بوی بدی می‌دهد.

noun countable

حالت کلی، محیط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

an odor of suspicion

یک محیط شک‌برانگیز (بویی از شک و تردید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد odor

  1. noun scent
    Synonyms:
    smell fragrance aroma perfume air whiff essence flavor bouquet tang musk redolence stench stink trail effluvium exhalation emanation pungency pungence tincture efflux snuff

Idioms

be in bad (or ill) odor

دچار بدنامی بودن، شهرت بد داشتن

سوال‌های رایج odor

شکل جمع odor چی میشه؟

شکل جمع odor در زبان انگلیسی odors است.

ارجاع به لغت odor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «odor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/odor

لغات نزدیک odor

پیشنهاد بهبود معانی