Emanation

ˌeməˈneɪʃn̩ ˌeməˈneɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
تجلی، نشئه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the emanation of light from a candle
- برون‌تابی نور از شمع
- The soul may be considered an emanation of divinity lodged in man.
- می‌توان پنداشت که روح تجلی خداوند در بشر است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emanation

  1. noun emergence, discharge
    Synonyms: arising, beginning, derivation, drainage, effluence, effluent, efflux, effusion, ejaculation, emerging, emission, escape, exhalation, exudation, flow, flowing, gush, issuance, issuing, leakage, oozing, origin, origination, outflow, outpour, proceeding, radiation, springing, welling
    Antonyms: taking, withdrawal

ارجاع به لغت emanation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emanation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emanation

لغات نزدیک emanation

پیشنهاد بهبود معانی