فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Outflow

ˈaʊtfloʊ ˈaʊtfləʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    بیرون‌ریزی، طغیان، ریزش، جریان، به بیرون جاری شدن
    • - building a dam to stop the outflow of water
    • - ساختن سد برای جلوگیری از بیرون‌ریزی آب
    • - the outflow of foreign currency from the country
    • - خروج ارز از کشور
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد outflow

  1. noun efflux
    Synonyms: discharge, drainage, effluence, effluent, effluvium, effusion, emergence, gush, gushing outpouring, rush, spout, stream, streaming

ارجاع به لغت outflow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outflow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outflow

لغات نزدیک outflow

پیشنهاد بهبود معانی