گذشتهی ساده:
outflankedشکل سوم:
outflankedسومشخص مفرد:
outflanksوجه وصفی حال:
outflankingاز جناح خارجی به دشمن حمله کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We outflanked and surrounded the enemy troops.
ما از جناح قشون دشمن رد شدیم و آنها را محاصره کردیم.
He tried to outflank the other candidate by pretending to be sink.
با تظاهر به بیماری سعی کرد کاندید انتخاباتی دیگر را در موقعیت بدی قرار دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outflank» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outflank