فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Outflank

aʊtˈflæŋk aʊtˈflæŋk

گذشته‌ی ساده:

outflanked

شکل سوم:

outflanked

سوم‌شخص مفرد:

outflanks

وجه وصفی حال:

outflanking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

از جناح خارجی به دشمن حمله کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

We outflanked and surrounded the enemy troops.

ما از جناح قشون دشمن رد شدیم و آن‌ها را محاصره کردیم.

He tried to outflank the other candidate by pretending to be sink.

با تظاهر به بیماری سعی کرد کاندید انتخاباتی دیگر را در موقعیت بدی قرار دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outflank

  1. verb outmaneuver
    Synonyms:
    beat defeat outdo outsmart top best outplay surpass better outperform excel outwit outfox outclass outshine

ارجاع به لغت outflank

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outflank» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outflank

لغات نزدیک outflank

پیشنهاد بهبود معانی