Outflank

aʊtˈflæŋk aʊtˈflæŋk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    outflanked
  • شکل سوم:

    outflanked
  • سوم‌شخص مفرد:

    outflanks
  • وجه وصفی حال:

    outflanking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
از جناح خارجی به دشمن حمله کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- We outflanked and surrounded the enemy troops.
- ما از جناح قشون دشمن رد شدیم و آن‌ها را محاصره کردیم.
- He tried to outflank the other candidate by pretending to be sink.
- با تظاهر به بیماری سعی کرد کاندید انتخاباتی دیگر را در موقعیت بدی قرار دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outflank

  1. verb outmaneuver
    Synonyms: beat, best, better, defeat, excel, outclass, outdo, outfox, outperform, outplay, outshine, outsmart, outwit, surpass, top

ارجاع به لغت outflank

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outflank» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outflank

لغات نزدیک outflank

پیشنهاد بهبود معانی