حیلهگری کردن، حیله زدن، گول زدن، (از شخص دیگری) زرنگتر بودن، زرنگی کردن، ذکاوت بیشتری داشتن، بهتر کلک زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fox outwitted the hounds.
روباه به سگهای تازی حیله زد.
The detective used his quick thinking skills to outwit the criminal.
کارآگاه از مهارتهای تفکر سریعش برای بهتر کلک زدن به مجرم استفاده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outwit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outwit