آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Outwit

aʊtˈwɪt aʊtˈwɪt

معنی outwit | جمله با outwit

verb - transitive

حیله‌گری کردن، حیله زدن، گول زدن، (از شخص دیگری) زرنگ‌تر بودن، زرنگی کردن، ذکاوت بیشتری داشتن، بهتر کلک زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The fox outwitted the hounds.

روباه به سگ‌های تازی حیله زد.

The detective used his quick thinking skills to outwit the criminal.

کارآگاه از مهارت‌های تفکر سریعش برای بهتر کلک زدن به مجرم استفاده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد outwit

  1. verb get the better of; figure out before another
    Synonyms:

ارجاع به لغت outwit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outwit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outwit

لغات نزدیک outwit

پیشنهاد بهبود معانی