با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hoax

hoʊks həʊks
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hoaxed
  • شکل سوم:

    hoaxed
  • سوم‌شخص مفرد:

    hoaxes
  • وجه وصفی حال:

    hoaxing
  • شکل جمع:

    hoaxes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
شوخی فریب‌آمیز، کلک، حقه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- His hoax was soon discovered.
- حقه‌ی او زود کشف شد.
verb - transitive
گول زدن، دست انداختن
- He even hoaxed the experts.
- حتی کارشناسان را هم گول زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hoax

  1. noun trick
    Synonyms: cheat, cock-and-bull story, con, con game, crock, deceit, deception, dodge, fabrication, fake, falsification, fast one, fast shuffle, fib, flimflam, fraud, gimmick, gyp, hooey, humbug, hustle, imposture, joke, lie, practical joke, prank, put-on, racket, ruse, scam, sell, shift, snow job, spoof, sting, swindle, whopper
  2. verb trick
    Synonyms: bamboozle, bluff, chicane, con, deceive, delude, dupe, fake out, fleece, flimflam, fool, frame, gammon, gull, hoodwink, Murphy, play games with, pull one’s leg, rook, run a game on, set up, sting, swindle, take for a ride, take in

ارجاع به لغت hoax

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoax» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoax

لغات نزدیک hoax

پیشنهاد بهبود معانی